چهارشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۵

انتظار
ماهی کوچک تنهایی من باز امروز
روی شنهای روان ساحل
می سپارد به نگاهش دریا

و در این ساحل نمناک پر از خلوت وصل
چشم این ماهی پاک
به انتظارنفسی در آب است

رنگ آن آبی آب
اندر این آیینه ی چشمانش
آسمانی است به دور از پرواز

به چه می اندیشد ماهی اکنون زین حال؟
دست گرمی شاید
سوی دریا بکشاند او را
یا که شاید دریا
برساند خود را

چشم در چشم تر دریا دوخت
آنکه انداخته بود
صورت خود بر خاک

موجها را می دید
به ترنم در آب

به چه می اندیشد ماهی کوچک من؟

به نگاهی شاید
که درآرد او را
زین غم تنهایی

چشم ماهی اکنون
به انتظار نفسی
خشک شد بر دریا

یک نفر باز به دریا برساند او را